یکی یدونه.....چراغ خونه

ماهگرد نهم

باور کردنش برای تو که مادری خیلی سخت تر از دیگران است . هر روز پیش خودت میگویی بچه داری کار سختی ست .. ولی خیلی شیرین. که اگر این شیرینی ها نبود این همه سختی را تاب نمی آوردی .بعد ماه ها پشت هم می آیند و در چشم بهم زدنی میروند و تو انگشت به دهان میمانی آخر هر ماه  که ای بابا چه زود تمام شد ... حالا یک سال و نیم است که  با من است 9 ماه نفس های دخترک بند بود به نفس های من ....9 ماه هم نفس های من بند به نفس های او . انگار این جا با هم بی حساب میشویم .ولی درست و با دقت که نگاه میکنم میبینم از همان رو اول این نفس من بود که به بودنش به تکان خوردنش به دیدنش به صدای گریه ش به خنده های بی صدای اولش به خنده های بلند این روزهایش بند بوده وه...
15 مرداد 1391

صدای پای دندون

٣١ تیر ماه سومین دندون دخترک جونه زد وقتی که 8 ماه و 19 روزه بود .دندون بالا سمت چپ. حالا بعد چند روز انگار تازه کشفش کرده و هی دندون پایینی رو میکشه رو دندون بالایی و صدا میده .منم که به این صدا حساسم همش تنم مور مور میشه ....ای خدااا  . خوب بعضی ها جنبه دندون ندارن دیگه دخترک به نیش پشه به شدت حساس هست.  شبا توی پشه بند میخوابه با کلی دنگ و فنگ و هر شب رختخوابشو از تو تخت بیرون میاریم و میتکونیم و تخت و چارو میکنیم که نکنه حشره ای اون تو باشه .باز هم با تمام این کارا دوشب پیش یه پشه نمیدونم از کجا رفت تو تختش و 3 جای شورتش و خورده و یک جا هم روی بازوش که این از همه اونا بد تر بود .کمتر از 12 ساعت بعد تمام این جاها چ...
5 مرداد 1391
1